Web Analytics Made Easy - Statcounter

دامون قنبرزاده زاده: دنیای سیاهی که «زخم کاری» ترسیم می‌کند، هضم‌شدنی نیست. تلخی آدم‌هایش آزاردهنده است. لحظه‌های رویارویی شخصیت‌هایش اذیت‌کننده است. محمدحسین مهدویان، در فیلم‌هایش نیز ثابت کرده بود که بلد است لحظه‌های عصبی‌کننده و تاریک بسازد. حالا «زخم کاری» اوج این «تاریک‌سازی» است. یکی از رویکردهای فضاسازانه‌ی مهدویان، دوربینی‌ست که به شکل نامحسوس و ذره‌ذره به سمت شخصیت‌های درون کادر زوم می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

انگار می‌خواهد زیر پوست آن‌ها برود. این زوم نرم و نامحسوس، تمهیدی‌ست که مهدویان در فیلم‌هایش نیز به فراخور صحنه استفاده کرده بود. حالا در این سریال، این زوم‌های آرام و روبه‌جلو، پوست شخصیت‌های داستان را زخمی می‌کند تا خونریزی کنند.

به گزارش برنا؛ دامون قنبرزاده زاده نوشت:  حالا که نزدیک به انتهای سریال «زخم کاری» هستیم، می‌توان با خیالی راحت‌تر درباره‌اش حرف زد. سریال پرحاشیه و مهمی که با وجود گیروگرفت‌هایش موفق شد تا قسمت‌های روبه‌پایان همچنان سرزبان‌ها باشد و به گواه آمار و ارقام (که با خوش‌بینی فراوان، فرض می‌کنم واقعی هستند) مخاطب را پای خودش نگه دارد و حتی باعث شود کتاب منبع اقتباسش هم مورد توجه اهالی کتاب‌خوان قرار بگیرد. باید قبول کرد که این فرایند چیز کمی نیست. حتی سانسور فراوان یا نمایش سریال‌های جدید هم نتوانست سروصدای «زخم کاری» را خاموش کند. جدا از داستان و نوع روایت، پای یک کارگردانی «فضاسازانه» و تقریباً حساب‌شده هم در میان است.

دنیای سیاهی که «زخم کاری» ترسیم می‌کند، هضم‌شدنی نیست. تلخی آدم‌هایش آزاردهنده است. لحظه‌های رویارویی شخصیت‌هایش اذیت‌کننده است. محمدحسین مهدویان، در فیلم‌هایش نیز ثابت کرده بود که بلد است لحظه‌های عصبی‌کننده و تاریک بسازد. حالا «زخم کاری» اوج این «تاریک‌سازی» است. یکی از رویکردهای فضاسازانه‌ی مهدویان، دوربینی‌ست که به شکل نامحسوس و ذره‌ذره به سمت شخصیت‌های درون کادر زوم می‌کند. انگار می‌خواهد زیر پوست آن‌ها برود. این زوم نرم و نامحسوس، تمهیدی‌ست که مهدویان در فیلم‌هایش نیز به فراخور صحنه استفاده کرده بود. حالا در این سریال، این زوم‌های آرام و روبه‌جلو، پوست شخصیت‌های داستان را زخمی می‌کند تا خونریزی کنند.

تمهید دیگر مهدویان که احتمالاً هنگام تدوین به آن فکر شده، قطع‌های ناگهانی صحنه‌ها و پرتاب کردن مخاطب به سیاهی مطلق است. این تمهید غافلگیرکننده که حتی در قسمت‌های اول مخاطب را دچار اشتباه می‌کند، نکته‌ی زیرکانه‌ای‌ست که برای فضاسازی هر چه بیش‌تر به کار می‌آید؛ مخاطب هم همراه شخصیت‌ها به سیاهی پرت می‌شود تا در آن دست‌وپا بزند. هر چه از زمان سریال می‌گذرد این دست‌وپازدن بی‌ثمر، مخاطب را هم مانند مالک (جواد عزتی) خسته و تکیده می‌کند. کافی‌ست به تفاوت چهره‌ی عزتی بین قسمت‌های اولیه و قسمت‌های رو به آخر دقت کنید تا متوجه شوید این شخصیت تا چه حد فرسوده شده است. حتی موهای رو به سفیدی رفته‌اش این فرسودگی را بیش از پیش نمایان می‌کند. همین فرسودگی به مخاطب نیز منتقل می‌شود.

محمدحسین مهدویان در «زخم کاری» مخاطبش را به خفقان می‌رساند. او نه‌تنها به شخصیت‌ها، بلکه به مخاطب‌هایش هم زخم می‌زند. با وجود حرف‌وحدیث‌های پیرامون مهدویان، باید پذیرفت او یکی از معدود کارگردان‌هایی‌ست که «فضاسازی» را خوب بلد است.

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: آمار و ارقام پوست محمدحسین مهدویان جواد عزتی رعنا آزادي ور سریال زخم کاری زخم کاری شخصیت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۹۵۴۴۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بحران ادبیات داریم

مریم حسینیان با تأکید بر این‌که بحران ادبیات داریم، می‌گوید: مسئله نقد ادبی، کارگاه‌های ادبی و خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های معتبر را از دلایلی می‌دانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب می‌شود یا باعث می‌شود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.

او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاع‌رسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانه‌های معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاری‌ها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک می‌کردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی می‌تواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر می‌شود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوان‌های کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتاب‌ها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمی‌دانیم کدام را انتخاب کنیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاه‌های آموزشی به ادبیات آسیب‌زده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار می‌شود، دو یا سه نفر کتاب منتشر می‌کنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.

او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سخت‌گیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرون‌آمده رمان یا مجموعه داستانی می‌نویسد و ناشران نیز کارشناسی سخت‌گیرانه‌ای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوع‌ها باعث می‌شود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سال‌ها عنوان‌های گردن‌کلفت نداشتیم.

این داستان‌نویس یادآور شد: در این سال‌ها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کم‌رنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصی‌اش معرفی می‌کند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ به‌هرحال کتاب‌ها از چند مسیر داوری عبور می‌کردند که همه این‌ها فروکش کرده است.

او با بیان اینکه باتوجه‌به قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب می‌شود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود می‌خرید و شاید از دوتایش خوشش می‌آمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجه‌به قیمت بالای کتاب، مقداری دقیق‌تر شده و می‌خواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سال‌های اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوان‌های متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر می‌شود اما کتاب‌ها کم‌فروغ هستند. البته این موضوع به نسل‌های مختلف داستان‌نویسی نیز بر می‌گردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آن‌ها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات می‌گذارم و همین باعث می‌شود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.

او درباره اینکه گاه این‌طور برداشت می‌شود که نویسنده برای مخاطبان خاصی می‌نویسد و به مخاطب وسیع فکر نمی‌کند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همان‌طور که ادبیات سطح‌بندی شده است، مخاطب نیز سطح‌بندی می‌شود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمی‌شود. ما سبک‌های مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایین‌بودن سطح مخاطب است نه ضعیف‌بودن اثر.

نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم می‌میریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان می‌خوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامه‌پسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحب‌نام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابه‌حال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسنده‌ها سبک خاصی دارند و نمی‌شود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده می‌شود.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: به‌شدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینه‌به‌سینه و از طریق خود مخاطب کشف می‌شود. اگر کار قابل‌تأمل باشد، فرق نمی‌کند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفه‌ای، خوانده می‌شود. گاه در کارگاه‌ها اثر شگفت‌انگیزی نوشته می‌شود که نشان می‌دهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفه‌ای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کم‌رمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک می‌کند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده می‌شود.

مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی می‌داند و با بیان اینکه صفحات مجازی‌اش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگ‌ها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگ‌ها» هم روایت این بیماری‌ام است و در این دو سال نمی‌توانستم در جلسه‌ای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباط‌هایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسنده‌هایی هستم که پاسخ تمامی پیام‌ها را می‌دهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتاب‌هایم چه نظری دارند و از جمع‌بندی نظرها استفاده کرده‌ام.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • بحران ادبیات داریم
  • شخصیت‌های ماندگار در دنیای انیمیشن‌های نوستالژیک
  • به پرورش ورزشکار المپیکی بی‌توجهی کرده‌اند/ روال برگزاری مجامع انتخاباتی قطع شدنی نیست
  • تام و جری در دنیای واقعی (فیلم)
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • غول نروژی در دنیای گیم؛ شخصیت ارلینگ هالند به بازی کلش آو کلنز اضافه می‌شود
  • آتش اعتراضات علیه اسرائیل دیگر خاموش‌شدنی نیست (فیلم)
  • حمله خرس به دامدار ایلامی و تلف دام‌هایش
  • دستور رییسی باز هم ناممکن از آب درآمد!/ ساخت هواپیما فعلا شدنی نیست/ تکلیف یک میلیون دلار پولی که صرف شد چه می‌شود؟ (فیلم)
  • توضیح تصویری ژابی آلونسو درباره نقش‌هایش در تیم‌های مورینیو و گواردیولا / فیلم